متن ترانه های آلبوم تنها ماندم محمد اصفهانی
نام ترانه پریشان
خواننده محمد اصفهانی
نام ترانه : تنها ماندم
خواننده : محمد اصفهانی
تنها ماندم
تنها ماندم ، تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم
راز خود به کس نگفتم
مهرت را به دل نهفتم
با یادت شبی که خفتم
چون غنچه سحر شکفتم
دل من ز غمت فغان برآرد
دل تو ز دلم خبر ندارد
دل تو ز دلم خبر ندارد
پس از این مخورم فریب چشمت
شرر نگهت اگر گذارد
شرر نگهت اگر گذارد
وصلت را ز خدا خواهم
از تو لطف و صفا خواهم
کز مهرت . بنوازی جانم
عمر من به غمت شد طی
تو بی من . من و غم تا کی
دردی هست . نبود درمانش
تنها ماندم ، تنها ماندم
تنها با دل بر جا ماندم
چون آهی بر لبها ماندم
پریشان
مرا که با تو شادم پریشان مکن
بیا و سیل اشکم به دامان مکن
بیا به زخم عاشقان مرهم
دل مرا یکدم ز غم رها کن
من ای خدا به پای این پیمان
اگر ندادم جان مرا فنا کن
رمیده جان و دل شکسته
منم به پای تو نشسته
منم به ماتم جدایی
نشسته نا امید و خسته
شکسته ای دل مرا به من بگو چرا چرابه سنگ غمها
ز دام حسرت کجا گریزم
که همچو مرغی شکسته بالم
نمی توانم سخن نگویم
اگر بپر سد کسی ز حالم
فلک به سنگ کینه ها
شکسته قامت مرا
مگرچه کرده ام خدایا؟
شکسته سر شکسته پا
زیار اشنا جدا
کنون کجا روم خدایا؟
اوج آسمان
امشب در سر شوری دارم
امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم
باشد رازی با ستارگانم
امشب یک سر شوق و شورم
از این عالم گویی دورم
از شادی پرگیرم که رسم به فلک
سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمانها غوغا فکنم
سبو بریزم ساغر شکنم
امشب یک سر شوق و شورم
از این عالم گویی دورم
با ماه و پروین سخنی گویم
از روی مه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها
می کاهم از غمهای
ماه و زهره را به طرب آرم
از خود بی خبرم ز شعف دارم
نغمه ای بر لبها
نغمه ای بر لبها